حس غریب

حس غریب برای همیشه بسته شد

حس غریب

حس غریب برای همیشه بسته شد

ما شانس نداریم آبجی:( ... ماجرای من و عشقم استنی

این ماجرا را جدی نگیرین چون مادرمان می گوید بچه تو فعلا نقد را بچسب تا بعدا به نسیه برسی!! راست می گویند ما حتی نمی توانیم خودمان را به نقد برسایم چه برسد به نسیه ارائه شده از سوی استاد ذکر شده در متن زیر!! 

چند وقت پیش استاد گرام ای میل زدند که آفرین این باری نمره ات خوبتر شد، مقاله هات باحالتر شد، امیدوارم در این مقطع پیش رو بیشتر مقاله در کنی و اگر حاضری در هر شبانه روز 20 ساعت را به کارهای ما اختصاص دهید و 4 ساعت از زندگیتان را برای خود محفوظ بدارید!! ( عملا لطف بزرگی کردند که این 4 ساعت را به ما عنایت نمودند!!) ما خودمان مسئولیت شما را تقبل نموده یک بورسیه تپل به شما اهدا خواهیم نمود اما نه الان برای مقطع بعدی البت اگر دوست دارید مقطع بعدی را بخوانید!! 

ما نیز در جواب عنایت بی کران ایشان در دلمان عرض نمودیم که: روزمان مال خودمان شما برو همان بقیه را بگیر!! ما جان نداریم این همه!! غافل از اینکه این یکی دانشگاه نیز همین بلای مزین را نصیبمان خواهد نمود و خشونت و تحقیر را نیز به عنوان چاشنی برایمان کادوپیچی خواهد کرد و هر روز صبح با پست دی اچ ال اکسپرس برایمان ارسال خواهد نمود مثل خواهر بیچاره مان!!

 

لذا عینهون بدبختا به استاد گرام ای میل زدیم که استاد جایمان را نگه دار ما با کله می آییم!!

 

استاد نیز لطف نمودند گفتند شما درس این مقطعت را تمام بنما و البت با ما همیشه در تماس باش تا آن مقطع بعدی اگر بنده و زیردستم زنده بودیم بیا با ما که در این دانشگاه (عشقمه)  حالش را ببری!! فقط یادت باشد که ما تهدیدمان را نمودیم... چون همین زیردستمان به بدبختی آینده شما قبلا دچار شده است و هر روز 4 ساعت فقط برای لالا و سایر امور مهم زندگی اش وقت داشت که بیچاره الانه به هزار نوع مرض از جمله افسردگی، ژولیدگی، پولیدگی، کهنسالی زودرس در سن 28 سالگی و غیره و غیره مبتلاست!! باور نداری به خودش ای میل بنما تو را مستفیض بنماید!! 

ما نیز در یک حرکت جسورانه به تنها زیردست زنده استاد ای میل نموده جویای اوضاع فعلی اش شدیم... 

 

دانشجوی بدبخت نیز بنده نوازی نموده پس از کلی گریه و ناله گفتند اینجا هیچی نداشته فقط کلاس دارد!! که کلاس بخورد تو مغزم چون بنده الان در سن 28 سالگی فقط 2 تا موی غیر سفید  در سرمان باقی مانده _ ایشان مو بور هستند _ که آنها هم نصفشان به سفیدی گراییده است!! حال شما خودت بخوان حدیث مفصل از این مجمل!! (این را ایشان نفرمودند چون ضرب المثل فارسی بلد نیستند!!) ولی در انتها تاکید کردند که بنده از بعد کالج به حضور این استاد رسیده و لذا شما یک شانس داری که ۷ـ۸ سال کمتر از بنده ایشان را تحمل می کنی و اگر تنها برای مقطع بعدی بیایی فوقش دو سال از محضر ایشان بهره خواهید برد و تو رو خدا این را به استاد نگویید که همین دو تا دونه موی غیر سفیدمان را می کند!!  انی وی (در هر حال) خوشحال می شوم با شما کار کنم چون استاد خیلی با شما حال نموده معلوم است که با آمدن شما کار بنده کمتر خواهد شد و خدا خیرتان دهاد زودتر این مقطعتان را تمام کنید به من کمک نمایید چون دگر تحمل ندارم!! 

پیوست 1: این بود ماجرای ای میل ما با استاد گرام و زیردستش که صرف اطلاع رسانی به دو نفر (زو زو و هانی) اینجا قرار دادیم و به لحن عباسعلی میرزا مزین نمودیم که شاید کمی دل آن دو نفر را شاد نماییم...

 

پیوست 2: اگر شانس ماست همین فردا پس فردا این استاد و زیردستش یه جا به ملکوت اعلا می پیوندند یا اگر قسمت نباشد آنها بپیوندند بنده می پیوندم!!

  

پیوست ۳: هانی مرسی همش کمک تو بود