حس غریب

حس غریب برای همیشه بسته شد

حس غریب

حس غریب برای همیشه بسته شد

مقاله...ناراحتم...بیت هفته!!

آخجوووووووووووون مقاله مون قبول شد اونم از نوع سخنرانی 

 

باید حتما روزای کنفرانس برم حال این استاد مدر.س رو بگیرم که بدجور حال منو گرفته بود 

 

فک کرده چی هیچی؟؟!! ما هم می توانیم اگر بخواهیم 

 

یعنی نمی دونی چقده غصه خوردم وقتی دیدم نتایج خیلی ها معلوم شده اما ما بیچاره های گناهی هنوز مقاله مون در دست بررسی بود!! مطمئن بودم چون نامردا نذاشتن اسمامون رو برداریم این مدر.س یه کارایی کرده ها!! خداییش کنفرانس مافیایی است!! چون استادا همه دبیر کمیته و کوفتش هستن می ترسیدیم فقط مقاله هایی رو قبول کنن که خودشون نوشتن اما مثل اینکه دلشون سوخته خداییش ما خیلی زحمت کشیدیم  تازه برنامه نویسمون بیچاره خودش کوچولو بود اصلا این موضوعات رو بلد نبود سرگروه کلی توضیح داده بهش تا تونسته یه برنامه تپل از خودش در کنه

 

پیوست: درسته خیلی ناراحتم جدیدن اما یه چیز کوچول موچول مثل این قضیه هم می تونه دلم رو حتی یه ذره خرم کنه  

  

 

بیت هفته: تو که یک گوشه چشمت غم عالم ببرد...حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد...