Speak out and in

این intellectualizations آخرش ما رو می کشه!! چون در حد هویج و گوجه فرنگی هم intellect نداریم؟؟!!  

 

استاد 1(مسئول سایت): حالا assistant سایت بودی؟

من: نه استاد، متأسفانه فرصت نشد ( اشک تو چشمام جمع می کنم)

من _ در دلم: برو بابا کی میاد assistant تو می شه؟؟ 

 

استاد 2: باشه برات می نویسم.

من: استاد کی مزاحمتون بشم برای گرفتن متن ها؟

استاد: هر وقت تموم کردم ... ها ها ها ها

من: (لبخند به لب) بله... ها ها...خیلی ممنونم استاد

من _ در دلم: وا این دیوونه است؟؟ چرا همچین می خنده؟؟ هیستیریکه!! 

 

استاد 3: برو یه ماه دیگه بیا تا بهت بدم

من: استاد اگه امکانش باشه یه مقدار زودتر بدین ممنون می شم

استاد: باشه ببینم چی کار می تونم بکنم... برو یه روز قبل از اینکه یه ماه تموم بشه بیا بگیر

من: (بعد از یه مکث!!) بله بله استاد خیلی ممنون

من _ در دلم: یارو قاطی داره ها!! خیلی ترکوندی الان کار کردی ها؟!! 

 

استاد عزیز4: بیا بشین الان با هم می نویسیم

من: مرسی استاد

من _ در دلم: الهی من فدات شم اینقده ماشمالو و گوگولی هستی... خدا خیرت بده زن و بچه تو برات نگه داره خدا برات هیچی کم نذاره خدا دست دشمناتو بکنه لای در الهی سیاه بدخواهاتو بپوشم گوگولیه منی تو هانی محشر عزیز استاد (ادامه دارد...) 

 

دوست 1 (کمی از دشمن نداره!): عزیزم سلام... چه خوشگل شدی عزیزم... عزیزم قربونت برم ...کارات چه جوری پیش می ره؟ عزیزم عزیزم.. (ادامه دارد)

من: سلام... خوبی؟ مرسی، منم خوبم و می گذرونم

من _ در دلم: کوفت عزیزم...لعنت به من چرا از این وری اومدم این یارو رو ببینم؟؟ خاک بر سرم کنن!! من اگه عزیز تو هستم بهتره برم بمیرم آخه خالی بند من که خودم می دونم خوشگل نیستم و مثل تو یه من آرایش نمی کنم چرا همچین می گی؟؟ شیطونه می گه بزنم فرق سرش یا تو دندوناش که خرد شن من دلم خنک شه.. می خوای هلش بدم بیفته تو این گل (خاک با آب) پشت سرش!! ها ها (لبخند شیطانی) 

 

دوست 2 (کمی از دشمن نداره!): سلام عزیزم... تبریک می گم بهت... خبرشو از فلانی وقتی رفته بودیم فلان کشور خارجه شنیدم...خیلی خوشحال شدم عزیزم

من: ممنون...

من _ در دلم: برو بابا خالی هاتو یه جا دیگه ببند!! آخه تو کی برای دیگران خوشحال می شی که دفعه دومت باشه!! خوبه 1 ماه پیش داشتی به اون دوست1 می گفتی که من این اتفاق برام افتاده!! فکر کرده من نوفهمم!! بابا اگه شما فلوکس رنگ می کنی جای "غووووورباغققققه" می فروشی من خودتو رنگ می کنم جای عمو نوروز قالب می کنم (لبخند شیطانی) 

 

دوست قدیمی 3: سلام... خوبی؟ وای خیلی وقته ندیدمت هنوزم مثل اون موقع ها هستی ها

من: سلام هانی... خوبی؟ از این ورا؟

دوست: داشتم می رفتم دانشگاه از این ور اومدم... من دیگه برم ...خداحافظ

من _ در دلم: الهی فدات شم هانی... نمی دونم چرا نمی تونم احساساتم رو درست نشون بدم باید الان بغلش می کردم و می گفتم که چقد دوست خوبی بوده و هست... هانی خداحافظت باشه ... ( ماچ در فکر) 

 

دوست امروزم4: هانی تو دوست خوبی هستی

من: اختیار داری گلم به پای تو که نمی رسم

من _ در دلم: الان باید بیام یه ماچت بکنم گلم تو محشری تو گوگولی هستی تو خود عشقی تو عزیز دلمی لا لا لا لا ... ( در فکرم می روم رو دور آهنگ تو عزیز دلمی!!) 

 

مامان: پاشو برو درستو بخون با این فیلم دیدنا آخه به کجا می رسی؟

من: می رم می رم

من _ در دلم: الهی بترکم که اینقده اذیتت می کنم مامانیL کاش آدم شم 

 

بابا: بابا داره دیگه دیر می شه ها این آخرین باره ها!

من: باشه باشه می خونم

من _ در دلم: خاک بر سرم آخه کی پس می خونم چرا بچه بدی هستم؟ الهی بترکم این همه مامان بابامو اذیت می کنمL 

 

آبجی وسطی: درس خوندی؟

من: حالا دارم می خونم... مامان خالی بستا!! من اون قدی که مامان گفت نمی خوابما

من _ در دلم: خاک بر سرت... خوب هر چقدم که باشه خوب مامان راست گفته پاشو جای اینترنت بازی برو درستو بخون 

 

داداشی: چه خبر از درسا؟

من: حالا دارم می خونم... مامان خالی بستا!! من اون قدی که مامان گفت نمی خوابما

من _ در دلم: آخه بچه خجالت نمی کشی؟ حیا نمی کنی چرا درس نمی خونی؟ بترکه این اینترنت 

 

آبجی بزرگه: نی نی اصلا خوب غذا نمی خورهL

من: خوب به مامانش رفته یادته چقده مامان رو اذیتش کردی هی غذا نمی خوردی؟

من _ در دلم: خاک واقعا خاک...خجالت نمی کشی؟ تو هم آخرش یه بچه گیرت میاد که از خودتم کمتر درس می خونهL اینو مامانم بهت گفته...بدبخت شدم