Get Lost

بابا اصلا به ما نیومده قصه هامونو اینجا بنویسیم!! اینجا دیگه کجاست؟؟ همه دست به فحشن که!! میای قصه می نویسی هنوز منتشر نشده یارو میاد فحش می ده!! نامرد!!  هانی خوب شد جلومو گرفتی مگرنه من که دست به حذف بلاگم عالیه اینم رو اون دو تای دیگه حذف می کردم دلم خنک شه فقط کافی بود یه اشاره بدی تا من با سر بدوم

 

لعنت به این روح لطیف من 

 

 

۱ می گه: خانوم برو بالاتر مگه نمی بینی راننده داره درو می بنده الان می مونم لای در!!

۲ می گه: خوب به من چه می خواستی چاق نباشی الان قشنگ تو این گوشه جا می شدی!! 

 

صدای گرومپ و آآخ همه فضای اتوبوس رو می گیره!! من که نفهمیدم بالاخره این خانوم ۱ چه جوری تو اون جای کم(!!) که داشت لای در می موند کفششو تونسته بود در بیاره بکوفه تو سر خانوم ۱ فک کنم کیفش مقتضی نبوده برای کوبیدن!! 

 

به هر حال نکته اخلاقی اینه که هیچ وقت به یه خانوم محترم تپلی نگین تپلی 

 

  

می پرسم: آقا این ۳ تا بستنی چند می شه؟ 

می گه: ۵۰۰ تومن؟ 

من مهندس که با عقلم جور در نمیاد می پرسم: ببخشیدا ۵۰۰ مضرب عدد ۳ نیستا!! حتما اشتباه کردین!! 

می گه: روش رو نگاه کن می بینی که مضرب ۳ شده!! 

نامرد روی بستنی نوشته۱۵۰ تومن!! 

می گم: آقا ۳ در ۱۵۰ می شه ۴۵۰... شما قبلا ریاضیت بهتره بوده ها!! 

می گه: ۳ در ۱۵۰ می شه ۴۵۰ + ۵۰ تومن کارمزد من می شه ۵۰۰!! 

می گم: مهندس اشتباه گرفتی قرار شده بانکا کارمزد بگیرن نه شما 

می گه: یعنی من از کارمند بانک کمترم خانوم فلانی؟ 

می گم: نه به خدا قصد اهانت نداشتم... 

می گه: پس وردار برو که اگه تا ۵ دقه دیگه اینجا باشی فردا از شیر خبری نیس!!  

 

الهی بمیرم من تو این مملکت گل و بلبلمون!!