-
Get Lost
شنبه 25 آبان 1387 22:42
بابا اصلا به ما نیومده قصه هامونو اینجا بنویسیم!! اینجا دیگه کجاست؟؟ همه دست به فحشن که!! میای قصه می نویسی هنوز منتشر نشده یارو میاد فحش می ده!! نامرد!! هانی خوب شد جلومو گرفتی مگرنه من که دست به حذف بلاگم عالیه اینم رو اون دو تای دیگه حذف می کردم دلم خنک شه فقط کافی بود یه اشاره بدی تا من با سر بدوم لعنت به این روح...
-
ادامه داستان و ادامه دارد...
شنبه 25 آبان 1387 19:01
سارا ساعت 7 شب باید برای تولد دوستش ندا می رفت، لباسای آبیشو که خیلی دوست داشت پوشید و راهی خونه ندا شد. خیلی شلوغ بود تقریبا تمام دانشجوهای ایرانی دانشگاه برای تولد ندا اومده بودند، عجیب هم نبود چون ندا و همسرش خیلی مهربون بودن و همه بچه ها دوستشون داشتند. آروم یه گوشه برای خودش وایستاده بود و مسخره بازی های بقیه بچه...
-
این داستان ادامه دارد...
جمعه 24 آبان 1387 16:06
سارا بهتش زده بود... باور نمی کرد این سر دنیا!! بهروز اونم اینجا!! به خیال اینکه از دستش فرار کرده باشه از ایران تا ماساچوست اومده بود!! اما خیال باطل... مطمئن بود بهروز برای کنف کردن اون تا اینجا اومده... ۲ روز از اولین باری که بهروز رو توی محوطه دانشگاه دیده بود می گذشت خیالش راحت بود که ظاهرا با اون کاری نداره و...
-
داستان ۱
چهارشنبه 22 آبان 1387 23:14
صحنه اول: هنوز ۱ ساعت به آخر کلاس مونده بود!! ستاره پیش خودش به هر چی استاد روی زمینه نفرین می داد... با وجود اینکه آرزوی خودش استاد شدن اونم توی یکی از بهترین دانشگاههای جهان بود... بیشتر از همه از دوستش حرصش می گرفت که هر چی بیشتر به حرفای این استاد خنگول گوش می داد بیشتر علاقه مند می شد!! تیک تیک... تیک تیک... پس...
-
Yes, I do
دوشنبه 20 آبان 1387 01:02
هر روز سنگین از خواب پا می شد... مثل همیشه خواب اونو می دید. تقصیر خودش بود بس که شب و روز بهش فکر می کرد. لیلی اصلا نمی شناختش اما مجنون دیگه مجنون شده بود... هر روز ساعتها تو اینترنت می گشت تا مطمئن بشه که لیلی اون ازدواج نکرده!! هر بار بعد از جستجوی بی نتیجه اش بارها به خودش فحش می داد که آدم چه جوری اینقدر احمق می...
-
I am David
شنبه 18 آبان 1387 20:18
فیلمی که امروز دیدم اسمش I am David بود I Am David is an unusually intelligent adventure film, scaled for younger viewers, which never leaves adults behind. It is a faithful adaptation of Anne Holm’s respected novel about a Bulgarian boy's escape from a 1952 Stalinist labor camp in Bulgaria and his dangerous flight on...
-
He wins!! What's the benefit??Lol
چهارشنبه 15 آبان 1387 22:06
خوب ((ا _ با _ ما)) برنده شد... فک نکنم اثری برای من یکی داشته باشه!! خیلی اعصابم خرد و خاک شیره به جان خودم...از دست خودم ها... از این عادتم خیلی بدم میاد... هر کی: سلام من _ در دلم: سلام سلام... همگی سلام... 1300 تا سلام ... هر کی: ... خود... من _ در دلم: خود خودشه...دختر شاه پریونه فرشته ای از آسمونه .... هر کی:...
-
Red Hat...My love
چهارشنبه 15 آبان 1387 18:57
زو زو اجرت اصولی با امام حسین اینم اشک شوقمه نمی دونی چقد دلم خرم شد عکسشو برام فرستادی عشقمه به جان خودم عشق آسمونی هنوز عکس برگردوناشو دارم یعنی ماهه و تو ماهتری اگر مسخرم کنینا هیچ ناراحت نمی شم چون اینقده دوستش دارم که برام مهم نیست چی فکر کنین
-
After 6 years I saw it
چهارشنبه 15 آبان 1387 00:57
فیلم The Road to Perdition رو دیدین؟ خیلی فیلم ساده ای است در مورد آدم خوف اون روزگاران است که راحت آدم می کشتن کسی بهشون چیزی نمی گفت!! البت الان هم دست کمی نداره!! ولی من زیاد به قسمت action فیلم توجه نمی کردم اون چیزی که توجه من رو جلب کرد احساسات خیلی قشنگ بین یه پدر(تام هنکس که به خاطر این فیلم اسکار گرفت) و پسر...
-
بخون تا بدونی که دوستت دارم:)
سهشنبه 14 آبان 1387 21:52
نمی دونم سریال Grey's Anatomy رو می بینید یا نه؟ من دیشب قسمتی از سریال رو دیدم که توش یه مردی باید عمل می کرد که به احتمال 25% می مرد... این آقاهه از انترن بخش می خواد که ازش فیلم بگیره تا برای بازماندگانش حرف بزنه... فکر می کنین چی می گفت؟ دوستتون دارم و شما خوبین؟؟ نصف حدستون درسته می گفت که دوستتون دارم اما نگفت...
-
Happy Happy BirthDay
یکشنبه 12 آبان 1387 00:17
I will eat you Honey You're so delicious p.s: HAPPY BIRTHDAY ZO ZO
-
I am solely prudent
جمعه 10 آبان 1387 22:51
صحنه اول من ـ در دلم: این دیگه آخرین باره... دیگه براش این کارو نمی کنم من: بیا مال تو اون: ... (سکوت) من ـ در دلم: دیگه آخرین باره اون: ...(بازم سکوت) من ـ در دلم: بمیرم هم دیگه این کارو نمی کنم برات نامرد لیاقتشو نداری صحنه دوم اون: می شه بهم بدی؟ من: باشه بگذار بگردم اون: ...(سکوت) من ـ در دلم: من بهت می دم اما یه...
-
Vague Dreams
پنجشنبه 9 آبان 1387 14:42
Foggy night, in the middle of the city A knight riding a white horse Coming to me, so-called the love I just need one touch to believe My blur thoughts feeling the heart Sound of wind screaming in my head It is just a dream It is just a dream ---- Writer: man
-
I need to die
پنجشنبه 9 آبان 1387 08:27
از دیده شدن تا دیده نشدن فقط یه لحظه فاصله است... از زنده موندن تا مردن هم یه لحظه... شاید این دیده نشدن است که باعث می شه آدم بمیره... I love walking in the Rain because Nobody can see my tears!
-
...ا ح س ا ن خ و ا ج ه ا م ی ر ی
چهارشنبه 8 آبان 1387 21:11
تا حالا سراغی از خودت گرفتی توی خلوت خلوتی که تورو روبروت بشونه توی آینت تا حالا قلبتو تو سکوت شنیدی خود بی نقابتو یه لحظه دیدی ما هنوز تو برهوتی از دروغ دربه دریم نرسیدن مقصد ماست با سراب همسفریم زندگی فرصت عشقه منو تو دل به کی بستیم ما تو سرسام تب وسوسه دنبال چی هستیم ............ پی نوریــــم...
-
The only way is to intrigue
چهارشنبه 8 آبان 1387 11:41
در عینک فروشی من: آقا اون عینک قیمتش چنده ؟ می شه ببینم؟ فروشنده: خانوم چه سلیقه ای دارین...آفرین این عینک Gucci است، خارج از ایران خیلی گرون است اینجا ما این مدل رو می دیم به شما 90 تومان که بخواین شیشه بندازین می شه 100 تومان من با دهن باز و چشمای از حدقه در اومده ( در دلم : خاک ور چوک این عینکه از منم گرون تره که!!...
-
Doctor's Killer
سهشنبه 7 آبان 1387 22:12
دیروز_ وقتی اجازه ندادن مامانم به عنوان همراه با من بیاد توی مطب ها: ساعت 4 بعد ازظهر _ بعد از کلی تو نوبت نشستن _ تو مطب دکتر اول دکتر: خوب شما 4 نفر به ترتیب پروندهایی که روی میزه بیاین اینجا بشینین... اول کیه؟ من: من دکتر دکتر: پس بیا اینجا دکتر: خوب از ردیف دوم شروع می کنیم، از سمت چپ برای من بگو من: (با کلی فشار...
-
My Dearest Darling
سهشنبه 7 آبان 1387 17:26
دکتر با تکیه کلام عزیزم: سلام عزیزم، خانوم فلانی عزیزم؟ من: بله دکتر: بشین عزیزم دکتر: عزیزم فشارت خوبه عزیزم دکتر: عزیزم وزنت بالاست عزیزم دکتر: عزیزم گوشت قرمز نخور عزیزم ...سوسیس و کالباس و تخم مرغ هم نخور عزیزم ...پلو اصلا نخور عزیزم... عزیزم سعی کن سبزیجات کم بخوری عزیزم ...چون عزیزم وضع معده ات خراب شده عزیزم......
-
Speak out and in
سهشنبه 7 آبان 1387 11:28
این intellectualizations آخرش ما رو می کشه!! چون در حد هویج و گوجه فرنگی هم intellect نداریم؟؟!! استاد 1(مسئول سایت): حالا assistant سایت بودی؟ من: نه استاد، متأسفانه فرصت نشد ( اشک تو چشمام جمع می کنم) من _ در دلم: برو بابا کی میاد assistant تو می شه؟؟ استاد 2: باشه برات می نویسم. من: استاد کی مزاحمتون بشم برای گرفتن...
-
what I like and dislike
دوشنبه 6 آبان 1387 20:38
من از واژه فارسی ((عزیزم)) کاملا متنفرم مخصوصا وقتی یه سری آدمای داغون که تابلوه اصلا براشون عزیز نیستی اینو بهت می گن!! ولی عاشق واژگان انگلیسکی ((honey)) هستم مخصوصا وقتی دوستایی که می دونم واقعا دوستم دارن اینو بهم می گن لازم به ذکر است که اولین بار این واژه رو برای استاد آخوند معارف 2 به کار بردیم من یه حس خوبی...
-
whatever you engage
دوشنبه 6 آبان 1387 18:14
همین الان یه ایمیلی خوندم که خیلی غصه دارم کرد خوب قسمت منم این بوده می دونین برای دیگران راحت حرف از قسمت می زنم و می گم هر چی خدا بخواد اما راستشو بگم وقتی پای خودم وسط اومده اینقده بالا پایین می کنم و تو روی اون چیزی که قراره اتفاق بیفته می ایستم که خدا هم اعصابش از دستم بهم می ریزه (نعوذباله!! دیکته اش همینه؟)...
-
No body thinks about me...Michale Graves
یکشنبه 5 آبان 1387 21:45
Good morning and good bye I'll Get to my agenda Fourth period, Jesus Christ I'm the one you terrorized I'm too tired and it's too late To have this conversation Zone into destruction The whole world ignores me So I'll stand nor wait I'm born of all your hate 'Cause in the hallways.. Nobody thinks about me Nobody...
-
Nobody knows...Pink
یکشنبه 5 آبان 1387 21:29
Nobody knows Nobody knows but me That I sometimes cry If I could pretend that I'm asleep When my tears start to fall I peek out from behind these walls I think nobody knows Nobody knows no Nobody likes Nobody likes to lose their inner voice The one I used to hear before my life Made a choice But I think nobody knows...
-
How dare you
یکشنبه 5 آبان 1387 20:18
Today I imagine myself in the way Transferring love from a place to another Enjoying how much people may become happy only by a small consideration of you naming LOVE
-
I am the one you are
یکشنبه 5 آبان 1387 09:56
I was thinking of you, Sitting in front of the mirror And touching my hair Dreaming of the beauty I do not have Suddenly waves coming out of the mirror The moisture I felt Yeah, I am the one you are! ---- Author Dear zo zo:P please inform me any mistakes:) LOVE U:*
-
Moments...Author
شنبه 4 آبان 1387 22:47
Peaceful Moments Memories
-
The Beauty...Author
شنبه 4 آبان 1387 22:38
The voices I heard The noises interrupted The wind caused the storm The beauty of Panegyric moments
-
Ocean...Velvet
شنبه 4 آبان 1387 16:23
Here comes the ocean and the waves down by the sea Here comes the ocean and the waves where have they been Silver and black light night, here's to a stealer's night an empty splendid castle Glowering alone at night, the princess has had a fight madness seeks out a lover And here come the waves down by the shore...
-
So Good...Velvet
جمعه 3 آبان 1387 20:38
I've waited all my life I never looked before my eyes There you were to my suprise I can't believe there was someone like you Oh you look so fine The way you make me feel is just so damn good, yeah Love so good, now I'm going crazy for you I can't be elusive with you I've been hit by love for the very first time I've...
-
Fair Play!... Velvet
جمعه 3 آبان 1387 20:37
I'm not worried where you could be, boy If you don't love me, wouldn't it be fair? Take my love, you don't love me. Does it have to be this way? And how can we make love when you don't love me? and tell me. And now my love has faded If you wanna, my love is the same No love affair, I wasn't looking for Come on and...